انتظار - نمایش محتوای موسیقی
انتظار
انتظار
شب تا سحر چون بشکفد نام تو بر لبهای من
دل را چراغانی کند روشن شود شبهای من
از دوریت در آتشم گر آهی از دل می کشم
آتش بگیرد جان شب با ذکر یا ربهای من
گفتم نگارا تا به کی امروز و فردا میکنی
از عهد خود سر میکشی خون در دل ما میکنی
گفتا چو ناز افزون کنم باید نیازت گل کند
رو میکند شادی اگر با غم مدارا میکنی
شادا نسیم نوبهار شادا که جان آوردهای
از آن قرار جان من گویا نشان آوردهای
این خسته جان را میرسد بوی گل از پیغام تو
کاین مژدههای نو به نو زان دلستان آوردهای