آیین نوروزی - show-content
نمایشگر دسته ای مطالب
آیین نوروزی
آیین نوروزی
آیین نوروزی
علفه
یک روز مانده به عید را «علفه (alafe)» گویند. در این روز در مرقد امامزاده ها و قبرستان حاضر می شوند و زیارت و فاتحه ای میخوانند و به عبارتی این روز را علفۀ مرده ها میدانند و بر سر خاک تازه گذشتگان حاضر و مدتی قرآن و فاتحه میخوانند. صاحبان عزا هم در شب علفه در خانه هایشان جلسۀ قرائت قرآن برگزار مینمایند و افراد فامیل و همسایگان به عنوان تسلیت و احترام به صاحب عزا، در جلسۀ قرآن خوانی شرکت میکنند.
در روستای خراشا به روز قبل از عید «علفه» و به شب عید «کلفه (kalafe)» میگویند. در این روز اربابها برای دهقانان خود یک دیس برنج پخته به عنوان شام شب عید میفرستند و دهقانان هم متقابلاً مرغ یا خروسی به ارباب خود هدیه میکنند.
ساکنان روستای زوعلیا یک جمعه مانده به عید را علفۀ مردهها و روز عید را علفۀ زنده ها میدانند.
در شب عید یا علفۀ زنده ها، جوانان دستمالی را به ریسمان میبندند و از سوراخ پشت بام خانه یا جلوی پنجره آویزان میکنند که اصطلاحاً به آن «خلته گلده (xalta galda)» میگویند. صاحبخانه که از جریان امر باخبر است، مقداری تنقلات شامل گردو، کشمش، تخم مرغ و یا مبلغی پول داخل دستمال میگذاشت و فرد مزبور دستمال را بالا میکشد.
تحویل سال (سفرۀ عید)
قبل از تحویل سال سفرۀ عید را پهن میکنند. سفره عموماً پارچۀ کرباسی یا ابریشمی گلدوزی شده ای است. روی سفره انواع شیرینی، تنقلات، میوه، سمنو، آب، قرآن، آینه، سبزی، شانه و غیره می چینند. سپس اعضای خانواده گرد آن می نشینند و مشغول خواندن دعای تحویل سال میشوند. بعد از تحویل سال، عید را به همدیگر تبریک گفته و همدیگر با میبوسند.
در بعضی نقاط، هنگام تحویل سال در مسجد یا امامزاده حضور مییابند و دعا میخوانند و بعد از تحویل سال به خانه هایشان بازمیگردند.
در راز، مردم بعد از تحویل سال در میدانگاه اصلی شهر جمع میشوند و به همدیگر دست میدهند و پیوسته صلوات میفرستند و بعد از مدتی پراکنده میشوند. این کار را نشانۀ محبت و پیوند و دوستی بین همدیگر میدانند که همهساله در روز عید، این دوستی محکم میگردد.
در روستای روئین به هنگام تحویل سال، خانواده ها سعی میکنند یکی از بچه های فامیل که به نظرشان خوش یمن و خوشقدم است، زودتر از همه وارد خانه شان شود. بدین منظور پدر و مادر آن بچه، قرص نانی به داخل دستمال سفیدرنگی میپیچند و نیز به کمر بچه میبندند، آنگاه او را روانۀ خانۀ اقوام مینمایند. آن بچه به هر خانه که جهت دید و بازدید وارد میشود مورد لطف و محبت آن خانواده قرار میگیرد و آن خانواده قرص نان را برای خود برداشته و قرص نان دیگری به اضافۀ مقداری تنقلات و مبلغی وجه نقد به عنوان عیدی به او میدهند.
آن بچه مجدداً به خانۀ فامیل دیگر میرود و باز هم همان عمل صورت میگیرد، قرص نان را برمیدارند و یک قرص نان از خودشان داخل دستمال میگذارند. این عمل تا آخرین خانۀ فامیل در صبح زود صورت میگیرد، به طوری که آن بچه موقع برگشت به خانۀ پدرش یک قرص نان از آخرین خانه و مقدار زیادی تنقلات و وجوه نقد همراه خود میآورد. چنانچه قدم این بچه برای خانواده خوشیمن باشد تا چند سال سعی میکنند اولین فردی که در روز عید وارد خانه شان میشود، همان فرد باشد.
دید و بازدید
بعد از تحویل سال، دید و بازدید شروع میشود، کوچکترها به دیدن بزرگترها میروند و افراد بزرگ خانواده به دید و بازدید تازه عروسان بخصوص دختران و پسرانشان میروند.
دید و بازدید اکثراً به صورت خانوادگی صورت میگیرد و سعی میکنند اول به دیدن خانواده هایی بروند که عزیزی را از دست دادهاند.
در بعضی از نقاط از جمله روستای اسپیدان و رئین، در هنگام دید و بازدید به افراد کوچکتر تکهای لباس یا مبلغی پول به عنوان عیدی میدهند. همچنین بعد از دید و بازدید، نزدیک غروب مردم در محل امامزاده جمع میشوند و ملاّی ده روضه میخواند و بعد از روضهخوانی یک عده که غذای نذری دارند بین مردم تقسیم میکنند. همچنین در گذشته بعد از صرف غذای نذری، مردم با شور و مشورت، دشتبان، گاوچران، حمامچی و چوپان را برای مدت یک سال انتخاب میکردند.
سیزده بدر
در روز سیزده بدر با اعضای خانواده به باغها، مزارع و کوهستان بروند و روز را در آنجا سپری کنند. برای خود غذا و تنقلات برداشته و بعضاً هم در آنجا بساط تهیۀ غذا را تدارک میبینند و به شادی و تفریح میپردازند.
در این روز هر گروه سنی از خانواده مشغول بازی است. جوانان و نوجوانان مشغول کشتی گرفتن، میانسالان چوب بازی کردن، دختران و زنان رقص دسته جمعی و بعضاً گره زدن سبزه، و بچه ها مشغول بازی و خلاصه هرکس خود را سرگرم کاری میکند.
در بعضی از مناطق از روز اول عید انواع بازی ها را انجام میدهند، بخصوص روز سیزده بدر که علاوه بر بازی، حرکات نمایشی هم صورت میگیرد. یکی از بازیها یا به اصطلاح نمایشها، نمایش «خان» است، که در خاتمه منجر به مسابقۀ کشتی میشود. فردی را به عنوان خان منصوب مینمایند، خان لباس مخصوص و پُر زرق و برقی میپوشد، او را از محل خانهاش سوار بر اسب میکنند و به محل تجمع مردم یا مجلسی که کشتی در آنجا برگزار میگردد، میآورند. در آنجا خان را بر مسند قدرت مینشانند و به اصطلاح حکم او را بیچونوچرا اجرا مینمایند.
خان ابتدا چند نفر از افراد زبر و زرنگ حاضر را به عنوان وزیر و تعدادی را هم به عنوان نوکر انتخاب میکند. خان به وزیران خود دستور میدهد تا چند نفر از حضار را جهت محاکمه به محکمه بیاورند. آنان هم به نوکران دستور میدهند تا تعدادی از افراد متمکّن حاضر در جمع را به اصطلاح دستگیر و پیش خان بیاورند. نوکران اطاعت امر میکنند و تعدادی از افراد را به اصطلاح دستگیر و پیش خان میبرند. وی با مشورت وزراء هر یک از دستگیرشدگان را متهم، و نیز برای مبرا ساختن از اتهام مجبور به پرداخت مبلغی میکند. این مراسم تا محاکمۀ چندین نفر اجرا میشد، سپس دستگیرشدگان را کنار وزراء مینشاندند و مسابقۀ کشتی را رونق بخشیده و به برندگان مبلغی پول، از پولهای جمعشده به عنوان جایزه میدادند.
مراسم دیگر روز سیزده بدر شادی و پایکوبی نوعروسان و مادرشوهر است که در بعضی از نقاط مورد بررسی صورت میگیرد. در روز سیزده بدر این دو و سایر افراد حاضر شروع به شادی میکنند و فامیلهای نزدیک آنها مبلغی پول به عنوان «شاباز1 (šâbâz)» به نوعروسان میدهند.
مراسم دیگر ویژۀ دختران در روز سیزدهبدر، بازی «توله توله (tola tola)» میباشد. بدین نحو که سر ریسمانی را به درخت یا سنگ بزرگی گره میزنند و یک سر آن را به دست یکی از دخترها میدهند، سایر دختران حاضر با دستمال سعی میکنند به دختری که ریسمان در دست دارد بزنند، به طوری که ریسمان از دستش رها گردد. اگر توانستند ریسمان را از دست آن دختر بیندازند آن دختر از بازی کنار میرود و به اصطلاح میسوزد، و چنانچه آن دختر توانست در هنگام زدن دستمال طرف مقابل را بگیرد و سر ریسمان را هم رها نکند دختری که گرفتار میشد موظف بود سر ریسمان را به دست گیرد و دختر اولی که ریسمان در دست داشت به میان بازی میآمد و همانند دیگران بازی را ادامه میداد.
از بازیهای دیگر در روز سیزده بدر که مختص دختران است بازی «آسیا آسیا» (آسیاب) میباشد. تعدادی از دختران گرد هم جمع میشوند و یکی را به نام «کلوانچی1 (kalevânči)» انتخاب میکنند. محلی را هم به عنوان آسیاب معین کرده و کلوانچی در آنجا حرکاتی شبیه به چرخش سنگ آسیاب را از خود درمیآورد. یکی از دختران، بچهای را زیر بغل میگیرد و به صورت چهار دست و پا به محل آسیاب میرود و میگوید: «کلوانچی نوبت من شد؟» کلوانچی میگوید: آسیاب خراب است، برو بیرون و بعداً بیا تا درست کنم». سپس دو سنگ برمیدارد و به چهارطرف میزند و به اصطلاح آسیاب را تعمیر میکند، دختران دیگر هم به عنوان چرخ آسیاب به گرد او میچرخند و صدای همان آسیاب را درآورده و به اصطلاح گندم آرد میکنند و مدتی را به همین منوال سرکرده تا وقتی خسته شوند.
از بازیهای دیگر روز سیزدهبدر، بازی «گَوِرگرموک (gavergarmuk)» است که مختص مردان و جوانان است. تعدادی از مردان به صورت دایره وار گرد هم جمع میشوند و یک نفر هم سنگی کوچک در زیر آتش داغ میکند و وسط دایره میاندازد. افراد باید سعی کنند هر چه زودتر آن را پیدا کنند. هرکس موفق به پیدا کردن سنگ داغ شد سوار بر پشت نفر بغلی خود شده و یک چرخ به گرد دایره میچرخد و مجدداً سنگ را روی زمین انداخته و افراد طبق روال قبل شروع به پیدا کردن آن میکنند تا وقتی که کاملاً خسته و کوفته شوند، بازی ادامه مییابد.
همچنین در روز سیزده، سبزهها را به داخل آب روان میاندازند و آن را باعث شگون میدانند. در این روز طنابی به درختان تنومند میبندند و به اصطلاح «بای (bây)» (باد) میخورند و شادی میکنند. ساز و قُشمه و رقص محلی از دیگر سرگرمیهای این روز است که در کلیۀ بازیهایی که گفته شد پیوسته نواخته و اجراء میگردد.
اعتقادات و باورها
بعضی از زنان و دختران مقداری نقل و نبات کنار سبزه میگذارند و به اصطلاح خودشان به سبزه ها نقل و نبات میدهند، و بر این باورند که همانطور که آنها هم متقابلاً باعث خواهند شد تا کام ایشان شیرین و شاد گردد.
بر شاخ و برگ درختان پارچه میبندند و بر این باورند با سبز شدن درختان حاجتشان برآورده خواهد گشت.
زنان سبزه گره میزنند و بر این باورند که درد و بلایشان از بین میرود و حاجت خود را خواهند گرفت روزه سیزده را نص میدانند و سعی میکنند به مسافرت دور دست نروند.
بچه های نابالغ را قبل از تحویل سال به بیرون از خانه میفرستند تا بعد از تحویل سال به خانه برگردد و بچه هم مقداری سبزینه از بیرون میچیند و با خود به خانه میآورد این عمل راخوش یوم و باعث شادابی زندگی و خانهشان میدانند.
کوزۀ کهنه و تخم مرغ را از پشت بام به زمین میکوبند و بر این باورند که درد و بلایشان دور ریخته میشود.
عید نوروز در میان ایلات و عشایر کرد
شروع سال جدید، آمدن بهاری تازه و آغاز مراسم عید نوروز، در میان ایلات و عشایر کوچ نشین شمال خراسان نیز چون ساکنان و مردم سایر نقاط کشور ایران، طبق یک سنت بسیار دیرینه و باستانی، با آداب و رسومی خاص همراه است.
در آستانۀ فرا رسیدن سال جدید و بهاری نو، مردم ایلات و عشایر نیز، جهت پذیرایی از نوروز در تکاپو و فعالیت اند. زنان چند روز قبل از تحویل سال، خانه و خانواده را جهت ورود سال جدید و عید آماده می کنند. آنان با خانه تکانی، رفت و روب منزل و اسباب و اثاثیۀ آن از قبیل فرش ها، لحاف ها، تشک ها و غیره به استقبال سال جدید می روند. آمدن بهار در میان کودکان ایل، با شور و هیجان خاصی همراه است. چند روز قبل از تحویل سال، پدر و مادر خانواده با خرید البسۀ نو، کفش و غیره شادی آنان را دوچندان می کنند. از سوی دیگر، بزرگترهای هر خانواده با خرید و تهیۀ وسایل لازم جهت تزئین و آماده نمودن سفرۀ هفت سین و نیز جهت پذیرایی، اقدامات لازم را جهت ورود سال جدید آماده می کنند.
ساعاتی قبل از سال تحویل سفرۀ هفت سین آماده می شود. زنان سفرۀ پشمی زیبایی را که از پشم شتر یا گوسفند و با ظرافت خاصی بافته اند را جهت چیدن وسایل سفرۀ هفت سین می گسترانند. این سفره بر روی نمد تازه درست شده، گلیم یا قالی بافته شده توسط زنان خانواده قرار می گیرد و آن را با سبز، سمنو، سیب، سرمه دان، سکه، سنجد، قرآن، آینه، یک پاچ آب، شیرینی، آجیل و میوه می آرایند. این سفره در محلی بالای چادر و به گونه ای آماده می شود که میهمانان دور آن می نشینند و پذیرایی می شوند.
دقایقی قبل از سال تحویل، اعضای خانواده در کنار یکدیگر و دور سفرۀ هفت سین آمادۀ ورود بهاری تازه می شوند. آنان با خواندن قرآن و دعا، لحظه های پایان سال را سپری می کنند. در گذشته از آنجایی که در میان عشایر، وسایل رسانه ای و ساعت در اختیار تمامی افراد تیره وجود نداشت، همیشه بزرگتر هر ایل زمان سال تحویل را با شلیک سه گلوله اعلام می کرد و بعد هم نوازنده های هر تیره با کوبیدن دهل و زرنا (سرنا) ورود سال جدید را به اطلاع خانوارها رسانده و خوشحالی خود را به این صورت ابراز می کردند.
به محض اطلاع از فرا رسیدن عید نوروز، تمامی اعضای خانواده با یکدیگر روبوسی می کنند و عید را به یکدیگر تبریک می گویند. پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده بار دیگر شروع به خواندن دعا و شکرگذاری از خدا می کنند و با زبان کردی او را به خاطر تمام نعمت هایش شکر می کنند و از او می خواهند که در سال جدید نیز برکت، رحمت و حمایت بی دریغش را از آنان محروم ننماید. آنان برای سلامتی اعضای خانواده و ایل، باریدن باران، فراوانی مرتع و غیره دعا نموده و آرزو می کنند سال خوبی پیش رو داشته باشند.
اگر در سال گذشته، شخصی از اعضای تیره درگذشته باشد، روز اول عید، تمامی افراد تیره (زنان و مردان) به سیاه چادر خانوادۀ آن شخص رفته و برای فرد درگذشته، طلب مغفرت و دعای خیر می کنند و سپس دید و بازدید از خویشان و اقوام صورت می گیرد. ابتدا آنان به دیدن بزرگترهای تیره می روند و سال جدید و عید نوروز را به آنان تبریک می گویند. بزرگان نیز بنا به رسم موجود، به همه و به خصوص به نوه های خود عیدی می دهند. اگر بزرگان طایفه و تیره از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار باشند، به برخی از نوه هایشان یک برّه هدیه می دهند و در غیر این صورت مبلغی پول به آنان عیدی می دهند. پس از دید و بازدید از اقوام و خویشان، دید و بازدید از چادرهای همجوار و همسایه صورت می گیرد و در صورت وجود کینه و کدورتی میان یک محله یا تیره، با میانجی گری و پا در میانی بزرگترها، اختلافات و کینه ها از میان می رود. این دید و بازدید ها تا روز 13 فروردین ادامه پیدا می کند و حال هوای خاص و رنگ زیبایی به محیط تیره می دهد.
همان گونه که پیشتر نیز ذکر شد، خانواده های عشایر شب قبل از سال تحویل غذای مناسبی تهیه دیده و اعضای خانواده آن را مورد استفاده قرار می دادند که به آن شب، شب علفه مُردان» یا شب کسانی که از آن خانواده در گذشته اند، نام داشت و شب بعد نیز، غذای دیگری توسط زن خانواده تهیه می شود و مورد استفادۀ اعضای خانواده قرار می گیرد که به آن شب نیز «علفه زندان» یا علفۀ زنده ها اطلاق می شود.